آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

هم دیگه ...

می دونی بعضی وقتا می شه که نمی دونی دقیقا از زندگی چی میخوای! نمی دونی وسط این زندگی اصلا چی کار می کنی تو! می مونی تو کار خدا! می مونی از تصمیماتی که گرفتی و لحظه هاتو و گذشته هات ... زندگی خوبه اما باید درست زندگی کنی ... 

از نگاه آدما به هم بدم میاد ... من سعی می کنم تو نگاهم به آدما انرژی مثبت بدم، عشق بدم، خوبی بدم... اما آدما بهم روزمرگی میدن، یاس میدن، خستگی و ناامیدی و دوست نداشتن م تمسخر میدن ... منم دارم میشم میثل خودشون انگار ... متاسفانه!

آدما یاد بگیریم نه از هم سواستفاده کنیم! نه از اخلاقای هم!

نه از نگاهامون!

نه از لبخندامون!

از هیچیه هیچیه  غیر اون چیزی که هست و نیاز به هیچ توضیح اضافه ای هم نداره نباید برداشت شه خب!

آدما به هم احترام بذاریم ... همو دوست داشته باشیم و برای همدیگه مهم باشیم ... دغدغه ی هم باشیم ...

لحظه ای هم شده به همدیگه فکر کنیم ...

ببین من همین الان به تو فکر کردم ... تو چی!؟

زیبا بنگر که زیبایی چیزی جز شالوده ای از وهم نگاه در اوج زندگی نیست ...

سکوت سرشار از ناگفته هاست ...

دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند

رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد

و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

از حرکات ناکرده

اعتراف به عشق های نهان

و شگفتی های بر زبان نیامده

در این سکوت حقیقت ما نهفته است

حقیقت تو و من


شاملو

من و تو ...

بهانه هایم بی تو رنگ خاموشی گرفته 

بهانه هایم بی تو عطر خاطره گرفته

و من ِ بی تو دیگر من نیست