آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

نوشته‌هام

همین چند روز پیش اومدم یه سر اینجا، نوشته‌هام رو بالا پایین کردم، یه چند تایی‌ش رو خوندم، یه سریاش مخاطب خاص (نه خاص به منظر خاص‌ها! ولی خب همچین بی‌مخاطب هم نبودن یعنی!) داشت، یه سریاش هدف خاص داشت، یه سریاش برگرفته از یه اتفاق خاص (نه لزومن واسه خودم! واسه بقیه!) بود، یه چندتایی‌ش حس خودم بود، یه تعدادی‌ش حسی بود که از بقیه گرفتم و .... خلاصه خیلی چیزا اومد جلوی چشم!

حتی برای یه سریاش رفتم تو فکر .... ذهنم مشغول شد که چی شد که این رو نوشتم! برای خودم جالب بود! برای یکی-دوتاش اصن خودم منظور خودم رو نفهمیدم! فقط معلوم بود که نوشتم که خودم رو خالی کنم و خب در زمان خودش‌م خوب بوده لابد دیگه ...


پ.ن.۱: لزومن هر کی از عشق می‌گه و عاشقانه می‌نویسه عاشق و فال این لاو با یه معشوق غیرقابل دسترس یا قابل دسترس نشده‌ها! باور کنید!

پ.ن.۲: من زیاد می‌نویسم! هر چیزی! هر مدلی! هر حسی!

پ.ن.۳: خیلی از این حس‌ها و شرایط واسه من نیست! از دید و حس یکی دیگه که روم اثر داشته نوشتم! خودمو گذاشتم جاش! یا اون حسی که به من داده‌ست!