آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

مرداد داغ دست تو

مرداد آمد،

مرداد، یک سال رویایی را با خود آورد،

من، معتقدترینم به مرداد،

من که خوب مرداد دستانت را می‌شناسم، 

من، معتقدترینم.

من به خورشید چشمانت ایمان دارم،

به تابستان پر ثمر زندگی‌م،

به فصل‌های با تو بودن،

قدم‌های با تو ماندن،


تو دیر زمانی‌ست که بهار را با خود آورده‌ای،

فصل عاشقی بهار.

ما بهار را خوب می‌دانیم،

گل همیشه بهار زندگی ِمن و تو،

منتظر تابستان داغ مردادی‌ست که دست‌هایمان برایش می‌سازد.


خوب گوش کن، صدای زندگی را می‌شنوی؟!

خوب ببین،

 لبخند زندگی را ببین که چگونه از دور فانوس راهمان است.


حواست هست؟

که عشق ما چقدر قد کشیده‌است : )


زندگی ِ من، آرام جانم، من دنیا را با تو دوست دارم،

زیر این گنبد دوار، این تو هستی که آسمان را برای من آبی خواهی کرد.

دست‌های تو باور من است،

نفس‌هایت آهنگ خوش زندگی من است،

من به ریاضیات خیلی جدید باور دارم،

من به تو مومن‌م.

نقطه.


 این سال رویایی را با تلاش‌های عاشقانه‌‌‌مان به نظاره خواهیم نشست :)

پ.ن: هدفا مشخص، داره هی میشه قدما بلندتر :دی

تو ماندگاری در دلم

تمام دلم را گذاشته‌ام برای شعر چشمانت،
همان که بند هوای دلم است.
چشمان تو به دل من،
و دل من به چشمان تو،
زیباترین گره‌ایست که می‌توان ساخت از جنش عشق،
که دندان زمانه هم توان گشودنش نیست.

ناب‌ترین حس آرامش من،
زیباترین حس زندگی،
من،
تو را به شاعرانه‌ترین حس عاشقی می‌پرستم.

دست‌های تو خالق هزار و یک شب، قصه‌ی عاشقی‌ست.

عطر تنت منجی جاودانگی‌ست،
بی تو خورشید چهل و سه بار غروب را عادت دارد،

بی تو دنیا لوس‌ترین شوخی تکراری‌ست،
بی تو بچه‌تر از بچه‌م،

لج‌بازترین کودکم،

بهانه‌هایم شب و روز که نه،

ثانیه به ثانیه روحم را میساید.

با تو اما لحظه‌ها، به وصف نشدنی‌ترین حالت زیبایند‌.

مامن همیشگی آغوشت،

بیستون قصه‌ی ماست.

مجنون‌ترین فرهاد من،

این لیلی‌ترین شیرین... تلخ است وقتی که نیستی،
بیا و شیرین‌م کن،

شور شیرین‌م را ببین، این فسانه را تو به رخ عشق کشیده‌ای.