.
.
.
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
حالی درون پرده بسی فتنه می رود
تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند
.
.
.
توضیحات: گزیده ای از ابیاتش را اینجا آوردم که برایم معنای بسیار داشت ...