چرا انقدر تنهام.
چرا انقد واموندهام.
چرا خوشبختیم رفت . کی منو از خواب بیدار کرد.
کی منو به این حقیقت تلخ دعوت کرد..
من خوش بودم. کاش میذاشتین همچنان خوش باشم.
کمک میخوام.
کمک
کمکم کنید
کمک.
یکی منو نجات بده ...
گل زرد هرز میانهی سنگ فرش یک خیابان شلوغم.
باران گاهی میبارد.
گاهی آفتاب دارم.
گاهی نگاهی با آرامش نوازشم میکند.
اما همیشه سایه کفش عابران هست و خطر دیگر نبودن.
اما بو ندارم.
گلدان ندارم.
همنشین گل نیستم.
سنگ ها بی تفاوت در کنار من هستند و من دلخوش به بودنشان.
نمیدانم گلزار چیست.
رویای دشت دارم.
اما برای من چمن هرز لا به لای سنگ ها و این نگاه کافی بود.
برایم بهترین متفاوت ترین دشت بود.
من خوشبخت ترین گل زرد جهان بودم.
تا اینکه لاله های کنار جوب روئیدن.
از نگاه پر مهر خبری نبود دیگر.
و من تبدیل به گلی شدم که فقط زنده است تا زمانی که دیگر نباشد.
من خواب هایم دیگر یک دشت پر از گل زرد نبود دیگر.
من کابوس لاله ها را دارم.
دوباره مث عکس ها بخندم.
ضعیفترینم. نه راه پس دارم نه راه پیش. درموندهام.
خیلی چیزا عوض شده.
نمیدونم درست چیه.
نمیدونم غلط چیه.
نه. میدونم درست چیه.
درست اونه که شاد باشم.
پس چرا نیستم. پس چرا میلرزم. پس چرا تنهام. پس چرا خالیه.
حس خوبی نیست.
میخوام به وجد بیام.
میخوام عشق جادو کنه.
میخوام حالم خوب باشه.
میخوام به خاطر من یه کاری بشه.
کاش بشه.
چقد بی روحم
چقد خستهام.
چقد دلم برات تنگ شده. چقد نیازتون دارم. چقد تنهام. چقد هیشکی رو ندارم. چقد ناتوانم.
چقد میترسم.
کاش نیاد درد.
کاش بره این درد.
کاش بر ه این کثافت.
چقد نادون بودم.
چقد احممق بودم.
چقد حماقت.
کاش غیرت داشتی.
کاش فرق داشتم.
کاش عادی نبود.
کاش میجنگیدی.
کاش نرم.
خسته ام. یه جوری که ممکنه برا همیشه برم.
خاطره از بچگیهام میگی و اشک لغزون رو گونههات رو پاک میکنی و میخوای من نفهمم.
چجوری دلم نریزه؟
دلم میلرزه ولی لبخند دارم که دلت بیشتر از این نلرزه.
کاش بیام و دیگه نرم.
قربون دل تنگت.
قربون بغضت.
و
من جوری بلند میخندم که قویترین دختر جهان باشم.
درونم را شما گرم نگه داشته اید.
گرمم کنید.
من میخندم.