یک سال است که تحقق یافتهایم،
شانه به شانه هم
چشم در چشم هم
پا به پای هم
دست در دست هم
سایه به سایه هم
نفس به نفس هم
از رویا و آرزوبودن به واقعی بودن سرازیر شدهایم.
برای اولین بار است که شیرینتر از رویاییم،
و خواستنیتر از هر آرزویی.
چنان در تمام لحظاتم تنیدهای که انگار از اول بودهای،
جانان من،باش. همینقدر زیبا، شکیبا، با صلابت و تکیه گاه من،
همینقدر پر از بودن باش.
همینقدر پر از خواستن و بودن و شدن.
هم نفسم باش، همه کسم باش.
به عبارتی: «تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی» *
آره میدونم، همون که خودت همیشه میخونی:
همه کسم تو، هر هوسم تو، هم نفسم تو...آخ که چقد قد کشیدن کنار هم قشنگه.
آخ که چقد قشنگیم.
آخ که چقد شیداتم.
دوست ده سالهی من، همسر یک سالهی من، یاور بیش از این حرفها.
استاد دوستداشتنهای یواشکی و پاییزی و دلربا،
پیدای پنهانم،
همنشین روزها و شبهام،
هم آغوشم،
مرد من،
آخه چقدر خوبیم ما.
بزرگترین آرزوی هم بودیم. من آرزوی شمع تولدی تو و تو آرزوی بارونی من.
تصور این زندگی بدون تو محاله. تو خودشی خود خود زندگی.
تصور من بی تو محاله،
تو فرهادِ مجنون، به من َ لیلا ، شیرین بودن رو دیکته کردی.
من که قشنگیامون رو یادم نمیره، من که یادم نمیره.
ولی انقد خسیسم که نمی تونم اینجا بنویسم،
تو دل من و تو نوشتهشده و حک شده، همون خوبه، همونجا جاشه!
جانا، ماچ. چی بگم که خودت میدونی دیگه.
خیلی مخلصیم!
*سعدی
سرخی گل سرخ به باور من و توست!
وگرنه همه خوب میدانند که زرد بودن نه باور میخواهد نه چیزی.
همین که جوری نگاهش کنی که انگار سرخ نیست، باورش زرد میشود. میشکند. تمام میشود.
باور کن سرخی گونه هایت را!
من هنوز امید دارم.
دلم عجیب روشن است.
چهارمین سال متمادی، یادداشت تولد دختری که در رویا سیر میکند، اما پسرک رویا را به پیش چشمانش میکشاند.
پیش از هر چیز بگویم، آدم عاقل، هم، عاشق تو میشود من که دیوانهام، دیوااااانهی تو :ذی
پارسال از تو گفتم و کیک شکلاتی، از تو و پیراهن آبیت، از تو و فشفشه ها، از تو و کلاه های تولد، از تو و برف شادی، از تو و شمعهای خنگ و چاق، از تو پیراهن چهارخونهت و شلوار سرمهایت، از تو و دلبریات از تو و مهر و یه دنیا باور و حس خوب. از تو و اعتماد. از تو و تلاشت برای شادی من، برای من، من.
آخ که چه فال نیکی ست، تو تولد امسالم رو با برآورده کردن یکی از آرزوهام شروع کردی.چشمام رو بستم و تو رو آرزو کردم، زیر بارون، شب آرزوها، شبهای تولد. فقط تو. قشنگ تر و خوبتر از تو هست؟
کاری با دلم کردی که با چشمان باز، بسته و همیشه و هر جا فقط و فقط آرزوم تویی. آرزوم بودن کنار توست. باقی اضافه کاریست :دی
کنارمی، همنفسمی، همراه و همسرم بمون تا جون هست و دنیا دنیاست.پینوشت۱: امسال سه تا تولد داشتم، نقطه اشتراکشون تو بودی. دیدم تلاشت رو برای لبخندم. دیدم.
پینوشت ۲: من خسته بودم، تو جای من هم دویدی. من نشستم، تو به دوش کشیدی.
پینوشت ۳: من میفهمه! :دی