آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

هیچ چیز اتفاقی نیست ...

هیچ چیز اتفاقی نیست! هست؟!

بعضی ها

بعضی ها عشق را می گذارند لب طاقچه، هر وقت که تنهایی زورش زیاد بود هروقت غصه ها بر دلش تلمبار شده بود آن وقت می رود گوشه ی اتاقش و زانوی عشق را بغل می کند.

بعضی ها عشق را با تنهایی و غم و غصه مراعات نظیر می دانند، بعضی ها عشق را آنچه من می خواهم و هر زمان که من بخواهم معنا می کنند!گور بابای دل ِ بقیه، آن زمان که او تو را می خواهد و بودنت را، نیستی که نیستی ...

بعضی ها وقتی کار دارند سراغی از عشق نمی گیرند حتی بعضی ها عمدا سراغ کار می روند که یادی از عشق نکنند،بعضی ها فقط وقتی آهنگ گوش می دهند عاشق می شوند، بعضی ها وقتی سرشان خیلی شلوغ است حتی اگر باران هم بیاید در ِ خانه ی عشق را نمی زنند، بعضی ها عشق را کنج اتاقشان وقت نصفه شب، همان زمان که همه خوابند طلب می کنند...بعضی ها ارادی عاشق می شوند.

بعضی ها می خواهند به زور عاشقی را تجربه کنند، بعضی ها با دلشان هم رودروایسی دارند پنهانی و با بهانه راه بی وفایی را مشق می کنند.

بعضی ها عشق را اشتباهی می گیرند بعضی ها اشتباهی عاشق می شوند بعضی ها به خودشان هم دروغ می گویند، بعضی ها خودخواهی را عشق معنا می کنند.

نه عزیزکم این چیزها خطی میکشد به بطلانی ِ دلت و دیگر رقبت نمی کند کسی در آن خانه ی تنگ سکنی گزیند، باز تنها می شوی و هوس می کنی که باری دیگر عاشق شوی ...

دریا

مرا دیگر نه پای رفتن است نه دل ماندن

چگونه ممکن است میان انبوهی خار و حسرت بوی گندمزار آرام بگیرم،

پس می روم تا به دریا برسم حتی اگر دریا هم از سراب و تهی سرشار باشد،

شاید آنجا گوش ماهی ای چشم به راه من است که آن را از دل خاک برگیرم و به دنیای بر آب رفته اش رهایش سازم، شاید ماهی کوچکی چشم به راه باشد، من می روم ...


کمی مهربان تر باش

کمی مهربان تر باش تا جرات کنم کمی، فقط کمی قصه ی عشق سپیدار ها را باور کنم،

تا این همه چیزهای خوب را تصادفی و انگاری نپندارم.

پـــاگــُنده ....

چپ چپ چپ یکم دیگه آهان حالا همین جور مستقیم برو،برو برو ....

خوب خوبه! یکمی دیگه برو ... الان خوبه تکون نخور حالا یکم مایل شو سمت راست یه چند قدمی بیا... یُخده دیگه بیا نترس ...

خوبه!خوبه!یکم دیگه ....آهان!باریک الان خوب جایی وایسادی. دیگه رو اعصاب من نیستی

خوب الان همه چی آرومــــــــــــــــــه، تکون نخور دیگه ...


پی نوشت: اعصاب من پهن ِ زمینه ؟ یا اینکه تو پاهات زیادی درازه ؟؟؟