زندگی خوبه و شاید قشنگ
نمیدونم!
خسته شدم!
از این زندگی!
نه حوصله خودم رو دارم نه چیز دیگهای رو! نه کس دیگهای رو!
تا کی باید خندید!
تا کی باید ایستاد!
تا کی باید منتظر بود!
صدای خندههات آزارم میده روزگار!
کمیآهستهتر ... این صدا در گوشم میپیچد! صدای تکرار همیشگی تکرار!
صدای سکوت یک درد!
به کی بگم و از چی بگم وقتی چیزی نیست تا حتی بگم!
تموم شدم از نو!
نمیخوام باز شروع شم!
بزرگی دنیا را کم آوردم!
به دادم برس ...
روزی سرانجام این حس مرا خواهد کشت ...
تمام زندگیم خالیه خالیه ....
دارم میمیرم از نو!
دارم میشکنم! اما هنوز نه ...
دارم ذره ذره از نو تموم میشم!
به دادم برس تا اینبار به مرز تمام شدن برسم! و تمام شوم و بروم!
آهای زندگی من کجای تو وایسادم!
آهای زندگی حوصلهات رو ندارم!
برو!
منم دارم میرم!
بالاخره یه روزی تموم میشم!
یه روزی میمیرم!
منتظرم!
که تموم شم!
کاش زودتر همه چیز تمام شود!
برو گم شو زندگی!
وقتی از خودت ناراضی باشی، همین میشه ...
بود و نبود آدما برات مهم نیس!
مثه الان من!
باشی! نباشی! ... بری! بیای! نری ...
دیگه مهم نیس!
تو هم مثه خیلیا!
خدا هم با ما شوخیش گرفته!
خودم زودتر از تو دارم میرم!