آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

شما

نیستید و شما هوای منید

در نظر خامش و شما، جان منید

زین راه دور که چاره افتاد مرا

شما دلیل بی چون و چرای منید

می‌نشینم با طلوع و از ستاره گویمش 

تا باز شود شب و شما کهکشان منید

می‌رویم از غم و دلم شرحه از فراق

جانا چه گویم که شما تار و پود منید

پایان شکر شود از وصل و میدانم

شما سرآغاز بهشت و عمر جاودانه منید

ایستاده ام به انتظار روی مه شما

شما نوید بهار و ندای حیات منید

جان و جهان من کمی حوصله کم کنید

تا برقرار است این جهان، در هر قرار منید

خیال اسوده نشود مگر به بودنتان

حوصله میکنم. چرا؟ چون چاره‌ی منید.