تنهام، تاریکه، سردم.
گفتی کی تموم میشه؟ آخرش چجوری تموم میشه؟
آدم ها قصه دارن. کاش قصه من درد نداشت. نمیگم پردرد ترینم. نه. اما درد دارم. نمیگم قشنگ نیست. قشنگه اما درد دارم. نمیگم دوسش ندارم نه، اما درد دارم.
دردش سرده. دردش تاریکه. دردشو باید بکشم. چه رنگی؟ میکشم حالا؟ توش نارنجی کثیف و مشکی داره بقیه شو نمیدونم.
ته گلوم مزه دردم میپیچه. عین اون بار که سرم زدم. کاش چشامو ببندم باز کنم باشین پیشم. بیشتر از همیشه محتاجتونم. بیشتر از همیشه دهنمو میکشم موقع حرف زدن باهاتون که بخنده. بیشتر از همیشه سعی می کنم چشمام بخنده.
اگه رفتم بنویسین آرزو به دل داشت. خیلی آرزو. بگین همیشه از این طوفان میترسید. بگین لحظه های قهقه شادی، پس ذهنش به این فکر میکرد که این خوشی خیلی بکره، خیلی آرومه نکنه طوفان بیاد؟ حالا اومده. من مثل جوجه پناه گرفتم پیشت. نذار منو طوفان ببره. نگهم دار. باشه؟