گفت و گوهای من و ما به جایی نرسید
برقص برقص به زیر بارون
دل به دلت میدهم هر چه تو خواهی شود
تو باشی من خوشم دلیل آرامشم
تو بمان و با نگاهت با دلم تا ابد حرف بزن
من از نبود تو پُر و به این کلافگی دچار
خراب و مست و بی رمق، وبال کوچه ها شدم
هی در تو شدم غرق تو انگار نه انگار
من وحشی چشمان غزالی تو گشتم
دوستم داری میدانم باز، دوست دارم که بپرسم گاهی
دوست دارم که بدانم امروز، مثل دیروز مرا میخواهی
با تو باشم غم چیه! با تو مرگم آسونه
آخه دیوونه میشم وقتی میگی دیووونه
به بالینم سرشب آمدی وقت سحر رفتی
تو با باد شمالی نسبتی داری که همچون او رسیدی بی صدا از راه دور و بی خبر رفتی
وقتی پیشم هستی غصه ازم دوره
پازل تنهایی با دست تو جوره
توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن
عاشقتم من یه جور خاص اونجوری که تو دلت میخواست
درد و بلات و غصههات به جونم نذار بیش از چشم به راه بمونم
بگو بگو که چرا دیر میآیی
نفس نفس زدهام ناله ها ز فرقت تو
والله که من عاشق چشمان تو هستم
والله که تو با خبر از این دل زاری
حقا که تو خورشید زمینی و زمانی
باید که زنجیر کنم به تو بند دلم را جانی و جهانی و چنینی و چنانی
بیا تا دل نمرده باز ، بازم یادم بده پرواز
بیا یادم بده پروازو با دستات! دلم با رفتنت دنیاشو از دست داد
یا رب به سمت من یارم روا کن
وای از شبی که بی یادت سحر شود، هرگز چنین نباشد
نه نه نه عمرمی، تو که باشی نیست غمی
انأ اَترکَ الخیالک حبیبی لا لا لا
موندنیترین مسافر تا ابد خدانگهدار
تو دلربایی بهترین، تو مهربونی اولین
با خبر از تو نباشم خدا میمیرم
یار مرا، غار مرا، عشق جگر خوار مرا
یار تویی، غار تویی، خواجه نگهدار مرا
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
تو ماهای و من ماهی این برکه کاشی
اندوه برزگیست زمانیکه نباشی
تو تک سوار عاشق من پری قصهها شم
تو بیا ای یار دیرین، تو بیا ای شور شیرین
تمام کهکشان نشانه از تو دارد
زمان بدون تو سر گذر ندار
جهان به اعتبار خنده تو زیباست
بهشت من همین دقیقهها همین جاست.