آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

بیابان ِ تقدیر

 

و آنقدر خسته ام که دیگر مرا پای رفتنی نیست
مینشینم در کنج این خلوت ِخیال
و قلبم را بسوی روزهای با تو بودن روانه میکنم
تا باز بدانم که هستی کنارم
تا بدانم هُرم نفس هایت باز مرا به من باز خواهند گرداند
تا بدانم در این بیابان تقدیر جز سراب دستان تو، آفتاب نگاهت حقیقت دارد
خسته ام از رفتن...لحظه ای در خیالم بنشین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد