در این بزم خیال
جای پای رویای تو بر جانم نشسته
عطر تنت باز مرا به ستایش خواب های نیمه تمام پریشانم میخواند
و باد مرا به میهمانی جنون ِ فریاد ِ بغض های در گلو مانده به وسوسه های ناگریز میخواند
در این بهت و سکوت
در این تردید و نگاه
باز آواز قو های وحشی مرا به بودن برکه های نیلوفری دشت شقایق نوید وجود میدهد
هستند تا من باشم و فردا
هستند تا من باشم و فردا و فردا و فردا و .... عاشقی و عطر اقاقی .
بازگشت آوینا با یه دنیا تازگی / یه دنیا حرف ناب !!
حالم خوب شد ... طراوت این نوشته ها رو هیچی به من نمیده !