تو یک جور دیگری
شاید یک اتفاق عجیب در اولین روزهای اردیبهشتی
یا نه
تو
شاید
فقط
یک نگاهی به تمنای نیاز بارانی
یا تو شاید
بوسه ی سرخ حوا بر عشق افتاده به خاکی
تو همانی که در خواب دیدمت
یا که تو استجابت نجوای سحرگاهانی
اما
تو
خودِ اتفاق هستی
عجیب و تصادفی
دلم نگاه می خواهد
دلم باران می خواهد
دلم شمردن نبض حیات می خواهد
دلم قاصدک و آرزو می خواهد
دلم دلم دلم
این دل لعنتی می خواهد برود جایی در دورترها
به امید آسمان آبی
دلم تنگ است
دلم بدجور گرفته است
از همه کس
از همه چیز
حتی از خودش.