آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

خاطراتم درد نمی‌کند

دلم برای اینجا و نوشتن تنگ شده!

اومدم اینجا که یه سری بزنم گفتم بشینم یکمی بنویسم، یکمی از خودم از دنیام و آدماش. آخه قرار بود ساده و آسون بنویسم دیگه! دل من و دنیام هم اونقد پیچیده نیست، تو همین جمله‌های ساده جا می‌شن.

بذار اول از همه بگم که خیلی وقتیه که خاطراتم درد نمی‌کنه دیگه! یه سریش رو ریختم دور همراه آدماش، یه سریش رو هم با یه سری تفسیرهای قشنگ‌تر پرت کردم اون دور دورا، شاید لازم شن یه روزی خب! نه تنها دور یه سریا خط قرمز کشیدم بلکه روشون هم! آدمک‌های باطله! :|

خلاصه اینطوریاس، یه گردگیری حسابی کردم و راحت شدم.

رفتار یه سریا آزارم میده/میداد، طعنه‌هاشون، نگاه‌هاشون، کاراشون، حرفاشون(چه اونایی که به خودم می‌گن و چه اونایی که بعدن از زبون خودشون یا این و اون می‌فهمم که راجع به من گفتن!) 

نمی‌دونم چی کار کردم که تو چشم بعضی‌ها انقد خار شدم. برام هم اصلن مهم نیست دیگه! چون خیلی از دنیای من دور شدن. اما یه بار باید تو صورتش نگاه کنم بگم حالم ازت بهم می‌خوره! 

یعنی اونقد از من بدش میاد که خوشحال میشه ناراحت شم! یا عمدن میاد  یه کاری می‌کنه که من ناراحت شم! حتی میاد میگه من می‌دونم تو ناراحت می‌شی اما ... می‌گه می‌دونم فلان جا از فلان کارم ناراحت شدی اما ... انقد! یعنی انقد! راحت باش! 

سنگینی نگاهشون تو چند تا صحنه هنوز یادمه! واکنششون! و همینطور نفهمیدن‌های من که چرا و چرا و چرا ...

تو این چند سال آدم‌شناس خوبی شدم! برای خودم یه پا روانشناس شدم. 

یه بدی‌ای دارم که خیلی بده اینه که به آدما زود وابسته می‌شم و دیر می‌تونم بندازمشون دور! کاری که اونا راحت‌تر از من انجام میدن اما خب دارم یاد می‌گیرم کم‌کم راه و رسم زندگی رو!  قضاوتم نکن!

دل أدم شوخی نیس! اینو تو این زندگی کوتاهم یاد گرفتم. برای دل همه ارزش قائلم! چون دل آدما تنها چیزی‌ـه که دارن! چون حرفای نگفته اونجاس، غروبای دلگیر آدما اونجاس، عصرهای دلگیر جمعه، وقتای تنهایی‌ها، بغض‌ها، دوست داشتن‌های یواشکی، حرفای درگوشی، دلتنگی‌ها، یه عمر رفاقتا و خاطره‌ها  همشون اونجاس. باید آسته رفت و آسته اومد، باید مواظب بود. اگه بلد نیستی با دلش راه بیای پس حال دلشم نگیر. اما چرا کسی  مراعات دل منو نمی‌کنه! چرا انقد ...

انقد خودخواه نباشیم که بگیم من و فقط من و فقط و فقط من و فقط و فقط و فقط من!  به نظرم یه همچین آدمی، موجودی غیرقابل تحمله! دست کم برای من که اینجوریه!

حساسیتم که میزنه بالا اسمش رو می‌شنوم کهیر می‌زنم! میخوام بالا بیارم! حالم به شدت ازش بهم میخوره! یاد کاراش و حرفاش می‌افتم! تک‌تک اون کارایی که درحق من انجام داده میاد جلو چشمم، قطار میشه همینطوری! یه کامیون ادعای شعور و تمدن داره، وقتی رفتارش رو (با خودم) می‌بینم یا یادش که میوفتم، مثه ... می‌مونه!

تو یه کار بدی هم که کردی که جبران دیگه نمیشه (لااقل به این زودی و دست کم به این آسونی!) این بود که باعث شدی اعتماد از یادم بره! باعث شدی بدبین شم! باعث شدی جدا شم! باعث شدی دور شم! همه‌ی این باعث‌ها برای کارای تو هستش! داری چی‌کار می‌کنی! چی کارت کردم من! بی‌انصاف!


مثل همیشه عقب کشیدم! بعد از اون حرفایی هم که زدی دیگه حتی راغب نیستم که یه قدم بیام جلو! حتی فهمیدم کار درست همون دور بودنه! نمی‌فهممت کلن! کلن برام یه علامت سوال گنده‌ی زجرآوری و البته غیرقابل تحمل!

باز الان مدتیه که خیلی همه چیز بهتر شده! منظورم تو نیستی که بهتر شدیا نه! خودم یاد گرفتم که باز نبینمت! اما خیلی اصرار داری که تو چشمم باشی! اما فعلن که نمی‌تونی!

به خودم گفتم که: «کسی که دلم رو تسخیر نکرده، بهش اجازه نمی‌دم که فکر و ذکرم رو مال خودش کنه!»

از خودم راضی‌ام! 

بگرد تا بگردیم!

من سکوت همیشگی خودم رو تیز کردم، تنها سلاحمه! بُرنده‌س! لااقل از هیاهوی تو خیلی بُرشش بیشتره!

من که یه مدته بی‌خیال شدم اما شاید جالب باشه که تا حالا هر کی رفتار من رو با تو دیده و دوست صمیمی تو نبوده اومده بهم گفته که فلانی باهات مشکل داره!؟ منم اولش خندیدم و گفتم وا! نه چطور! گفته از رفتارش و حرفاش و .... برام جالبه فکر می‌کردم فقط من این موج منفی رو از تو می‌گیرم اما انگار...

اینم از حال و هوای دل ما!

یه مدت بی‌خیال شدم! بی‌خیال و شاد! خوشحالم که در این خیلی وقته، حالم اساسی بد نشده‌!


دیدی چه ساده تنها میشه این دل من! نوشتن خوبه! یه دنیای فوق‌العاده برای من که اگه نبود تا حالا دق می‌کردم.


پ.ن.۱: یه بار دیگه اومدم تو دلم ctrl+A زدم و بعدش ctrl+C و اومدم اینجا ctrl+V زدم! باشد تا رستگار شم!

پ.ن.۲: یکم بلند بلند فکر کردم! 

پ.ن.۳: خدافز (مخاطب خاص من!)تا اطلاع ثانوی!

پ.ن.۴: دلم ازت خیلی پره! خیلی! نمی‌بخشمت! یعنی خودت نمی‌ذاری! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد