تجربه کن، اشتباه کن، به خودت فرصت تجربه کردن بده! به خودت فرصت بده که همه چیز رو مزه کنی، که بچشی، که حس کنی، که خطر کنی، که دلت به تپش بیوفته، که بترسی، که نگران شی، که آروم شی، که بمونی کارت درست بوده یا غلط! بمونی پشیمون باشی یا نه! که بخندی و تو دلت غوغا باشه، که درگیر شی، که رها شی، که بگی میدونم غلطه میدونم اینجوری نیست اما دلم میخواد اونجوری که دوست دارم ببینم، که بگی آره همینـه! که بگی چقد خوب بودا! که بگی ارزشش رو داشت ولی! که بگی مهم نیست آخرش چی شده یا چی میشه مهم اینه که من از خودم راضی باشم و یه دنیا حس و تجربه که بهت اضافه میشه و تو گنگی و شاید درک درستی نداری اما یه حس خوبی شاید اون ته دلت پیدا شه که بگه خوبه! باید تجربه کنی و بزرگ شی.... که همین چیزای خوب و بد (در ظاهر بد و در آخر خوب در واقع! که شاعر می فرماید: شاید که چو وا بینی و خیر تو در این باشد!) چه کوچیک و چه بزرگ مجموعهی تو رو میسازه.
پ.ن.۰ : گیجام
پ.ن.۱ : خوبه
پ.ن.۲ : اندازه بود
پ.ن.۳ : ادای آدمای کامل و بینقصی که عاری از اشتباهن رو در نیار! اشتباه کن و جرات کن و بپذیرشون و لذت ببر! لذت ببر تا خودت رو بشناسی و خودت رو زندگی کنی .... اشتباهاتت هم جزیی از تو هستن که اگه نپذیری یه موجودی میشی با یه قمست تعریف نشده ...
پ.ن.۴ : بعضیا اشتباه خودشون رو میندازن گردن دیگری! همه چیز رو طوری تعریف میکنن و تقسیم میکنن که حق همیشه سهم اوناس و اشتباه از آن تو.
پ.ن.۵ : هیچ و دیگر هیچ!