آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

باشه

این بار می ایستم. 

پای همه چیز. دیوانه وار می ایستم. تنها. اما شجاع.

اینبار کلمه اول را من نخواهم گفت. 

اینبار دلم نخواهد لرزید. 

اینبار من تا آخر آخر هم که شده میروم. 

چون تا این مرحله بارها آمده ام و هر بار فجیع تر باخته م.


سرد و ناجوانمردانه می‌شکنی قلبی را که برای میتپید... 

من چون رهگذری عادی که راهش را کج کرده برایت هستم، همه این ها برایت عادی ست و من؟ببرایت تعریف نشده ام. 

دستم را نگرفتی. 

نگرانم نشدی. 

نپید قلبت برایم.

دلت نریخت. 

ای عشق؟ تو اینگونه ای؟ یا می‌خواهند بدنامت کنند؟ 


مثل همیشه سردی و سیاه و خودخواه. 

این سزای من نیست. منی که همراهت بودم و از خودم گذشتم برای تو... تو اما بی اخم به من گفتی "باشه." 


تو یک دلیل بیاور برای ماندن؟ تمام شک هایم یقین است حالا... کدام عاشق این چنین سنگ دل است. هر بار بهانه داشتی اما حالا چی... دلم شکست... فراموش نخواهم کرد. 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد