آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...
آویـــــــنا

آویـــــــنا

و این‌ها همه بهانه است ...

خدا عمرشون بده

بعضی ها وجودشون آرامشه اصلا وقتی میبینیشون انگار دستتُ میگیرن و میبرنت تو یه دنیای دیگه

وجودشون نعمته دیدنشون توی یه روز حداقل یه بار لازمه کمه کمش اینه که برای لحظه ای هم شده غم و غصه هات یادت میره

نمیدونم اسمش معصومیت ِ یا محبت ِ یا هر چیز دیگه که من ُ جذب میکنه یه چیزی تو چشماشون ِ و هزار تا چیز خیلی خوب تو دلشون

دوستون دارم

میشه همیشه باشین

و اما عشق ...

وقتی می گویی این ها همه فِسانه است

دلم میگرد از این همه تلخی که بر دار ِ حقیقت به پاست

انتظار

صدای پایت برایم انتظار را به تصویر میکشد

با تو انتظار را بلد شدم

یا می روی و باید آنقدر لحظه ها را دانه دانه بشُمارم تا باز از این در بیایی

یا می آیی و خودت را به رخ دلم می کشی و سردی ِ تلخ ِ تنهایی را از دلم میتکانی

انتظار را خوب می دانم



کاش می دانستی...

کاش می دانستی همه بهانه اند

کاش می دانستی ...

بهانه ها می میرند،جان می دهند، وقتی نگاهت رنگ می بازد

وقتی بودنت رنگ سایه می گیرد

اگر تو نباشی همه را نمی خواهم

اگر فقط نگاهت،کمی، فقط کمی غمناک شود، دردم می آید

کاش می دانستی، تویی  تنها بهانه ی تمام  ِ بودنم





نگاهت تمام ِ من است



نگاهت دنیای من است. دنیایی که در آن آرامش طاق آسمانش است. دنیایی که در آن هر چقدر هم دور باشی باز آنقدر بودنت نزدیک است که میتوان جان دادن را در حریم امن دستانت به مرز عادت برد. با تو دنیای من پر است از رنگ و احساس، دل باختن در مرز جنون، کار هر روزه ی لیلی شدن است.دنیایی که در آن دلتنگی هایش با مرهم دستان تو درمان میشود.جایی که درآن خورشید جمعه هایش هیچگاه غروب ندارد. نگاهت برایم همه چیز است. تمام آن چیزهایی که مرا از تو به آغاز میبرد. دریغ نکن عزیزترینم،باش،فقط باش ... که روزهایی که نگاهت به وسعت سایه ها رنگ میبازد، من ، خسته ترین مرغ بی بال و پر ی ام که آسمانم را به هیچش کرانی نیست.