-
دلتنگی
جمعه 5 بهمن 1397 06:30
دلتنگی تمومی نداره. چقد احتمالش زیاده که بزنم زیر همه چیز و برگردم. من از این دنیا هیچ چیز نمیخوام. فقط میخوام تا هستین باشم. خیلی دورم. منو ببخش مامان. منو ببخش بابا. دریغ کردم. صدای گریهت پای تلفن... من میخوام برگردم. پیامهات و اشکهای من. حرفت، بغضت، نگاهت... مگه یه آدم چقدر زندهس؟ هیچی ارزش این همه دوری رو...
-
تنهایی
یکشنبه 30 دی 1397 03:54
چرا انقدر تنهام. چرا انقد واموندهام. چرا خوشبختیم رفت . کی منو از خواب بیدار کرد. کی منو به این حقیقت تلخ دعوت کرد.. من خوش بودم. کاش میذاشتین همچنان خوش باشم. کمک میخوام. کمک کمکم کنید کمک. یکی منو نجات بده ...
-
گل زردم
یکشنبه 30 دی 1397 01:32
گل زرد هرز میانهی سنگ فرش یک خیابان شلوغم. باران گاهی میبارد. گاهی آفتاب دارم. گاهی نگاهی با آرامش نوازشم میکند. اما همیشه سایه کفش عابران هست و خطر دیگر نبودن. اما بو ندارم. گلدان ندارم. همنشین گل نیستم. سنگ ها بی تفاوت در کنار من هستند و من دلخوش به بودنشان. نمیدانم گلزار چیست. رویای دشت دارم. اما برای من چمن...
-
خاصیت
شنبه 29 دی 1397 09:11
توجه نکردن خاصیت او بود. نهایت توجه ش موقع گوش کردن غرها بود. اما بعد از اتمام همان اش و کاسه همیشگی. میگفت دوستت دارم اما در عمل آرامشی را نشان نمیداد. حتا اگر به او گفته میشد شرایط آرامش چیست. میگفت دوست دارم اما در عمل آب در دلش تکون نمیخورد. همیشه برحق بود. همیشه مخالف بود. همیشه برای دیگران انسان بود. انسان...
-
آرزو
جمعه 21 دی 1397 05:42
دوباره مث عکس ها بخندم.
-
مهاجرت یعنی کوفت
جمعه 21 دی 1397 05:25
مهاجرت یعنی کوفت. وقتی که خیلی گرستهای. باید ببلعیش. مهاجرت مثل مرگ میمونه. تک تک واکنشهای اطرافت رو میبینی. اگه ارزو داری ببینی بعد مرگت کی چیکار میکنه مهاجرت کن. عینکمو که میزنم همه چیز بهتر میشه. بدون عینک عکسها رو میبینم.. از هر چیزی خوشت نیومد و گفتی تغییر کرد. حتا مدل نوشتنم. رو هر کی به عنوان دوست حساب کردیم...
-
تو گوشم گفتی قوی باش
جمعه 21 دی 1397 05:12
ضعیفترینم. نه راه پس دارم نه راه پیش. درموندهام. خیلی چیزا عوض شده. نمیدونم درست چیه. نمیدونم غلط چیه. نه. میدونم درست چیه. درست اونه که شاد باشم. پس چرا نیستم. پس چرا میلرزم. پس چرا تنهام. پس چرا خالیه. حس خوبی نیست. میخوام به وجد بیام. میخوام عشق جادو کنه. میخوام حالم خوب باشه. میخوام به خاطر من یه کاری بشه. کاش...
-
تو گوشم گفتی قوی باش
دوشنبه 10 دی 1397 23:07
خاطره از بچگیهام میگی و اشک لغزون رو گونههات رو پاک میکنی و میخوای من نفهمم. چجوری دلم نریزه؟ دلم میلرزه ولی لبخند دارم که دلت بیشتر از این نلرزه. کاش بیام و دیگه نرم. قربون دل تنگت. قربون بغضت. و من جوری بلند میخندم که قویترین دختر جهان باشم. درونم را شما گرم نگه داشته اید. گرمم کنید. من میخندم.
-
درخواست
دوشنبه 10 دی 1397 09:15
کاش باور بشم. من یک باورم. یک اتفاق. یک اشتباه؟ یک هیاهو که دائما در حال رخ دادنم. کاش رنگ عادت نباشد نگاه رهگذران این خیابان شلوغ. کاش از سر ناچار نباشد. کاش عاشقانه باشد. از سر جنون. کاش دیوانه شود پسرک قصه. کاش بلرزد دلش، دستش. مست شود از این همه هشیاری. کاش شاعر شود از این حجمه ی لطیف سبز احساس. کاش باورپذیرترین...
-
لحظه و عمر
دوشنبه 10 دی 1397 09:05
چقد یه آدم میتونه از ته دل شاد باشه. چقد یه آدم میتونه از ته دل بخنده و احساس خوشبختی رو بروز بده. چقد یه آدم میتونه چشماش غرق نور بشه و شاد باشه. چقد یه آدم میتونه در لحظه بی غمترین باشه...چقد چقد و چقد! همه اینا به یه لحظه بنده. چقد یه آدم میتونه از ته دل غمگین باشه. چقد میتونه از ته دلم گریه کنه یا داد بزنه و یا...
-
انگار همیشه منتظر بودم. از قدیم.
چهارشنبه 14 آذر 1397 04:41
تنهام، تاریکه، سردم. گفتی کی تموم میشه؟ آخرش چجوری تموم میشه؟ آدم ها قصه دارن. کاش قصه من درد نداشت. نمیگم پردرد ترینم. نه. اما درد دارم. نمیگم قشنگ نیست. قشنگه اما درد دارم. نمیگم دوسش ندارم نه، اما درد دارم. دردش سرده. دردش تاریکه. دردشو باید بکشم. چه رنگی؟ میکشم حالا؟ توش نارنجی کثیف و مشکی داره بقیه شو نمیدونم....
-
تولدم مبارک
چهارشنبه 16 آبان 1397 02:29
سلام. من سی ساله شدم. خیلی با شکوه. خبر کوتاه بود و عجیب. تا به حال آدم سی ساله شبیه خودم ندیدهم. این یه سال گذشته خیلی قولا دادم به خودم اما انقد زود گذشت که نمیدونم چی شد و چی نشد. خیلی چیزا شد اما یه چیزایی هم نشد. اما مهم نیست. تا وقتی یه چیزایی هست بقیهش مهم نیست. یه چیزی رو قرار بود پارسال برسم بهش نشد و امسال...
-
یه جوره محکمی تا همیشه
شنبه 5 آبان 1397 03:34
با ماشین میرم دنبالش. تو ترافیک پارک وی کلافه شدیم اما گپ میزنیم و غیبت عالم و آدم رو میکنیم و به ریش دنیا میخندیم. بعد کلی کلاژ ترمز میرسم به دانشگاهش و غرغر زنون که چرا مثلا دیر اومدین دنبالم میاد سوار میشه و همین که در ماشین رو میبنده با آهنگ شروع میکنیم قر دادن و خوندن و پیش به سوی خوش گذرونی. بعد از گشت و گذار تو...
-
میبینمت
جمعه 6 مهر 1397 23:20
چرا انقد شدید و مطمئن میگیم "میبینمت" از کجا معلوم؟
-
میبینمت
جمعه 6 مهر 1397 23:20
چرا انقد شدید و مطمئن میگیم "میبینمت" از کجا معلوم؟
-
ناب
جمعه 6 مهر 1397 05:02
واقعی باش، شبیه اونا نشو. نمیشم. دروغ نمیگی؟ به تو دروغ نمیگم.
-
زندگی جز با تو برام حرومه
جمعه 6 مهر 1397 03:58
پشت پنجره نشسته بود و آسمون خیره شده بود. روزشو داشت مرور میکرد. روز نسبتا بد همراه با بی حوصلگی. تنها بود، چشماش سیاهی میرفت و درد توی سرش میپیچید. اومد نشست به مرور عکسها و خاطرات، آخه خیلی اتفاقی دنبال فایلی میگشت و چشمش به عکسی افتاد از پارسال. یک سال پیش و اندی، یک سال پیش دقیقن، کمتر از یک سال پیش و ... چقد عوض...
-
خواب شیرین
جمعه 6 مهر 1397 03:47
خواب شیرین کوتاه هم خوبه هم شکنجهس. انقد کوتاه بود که هنوز رفتنمو باور نکرده برگشتم. خیلی خوب بود. هر رویایی یه روز واقعی میشه. صبر میکنم برای واقعی شدنتون. و تلاش. کاشکی واقعی بشین و بیاین و بمونید. آخ که دلم آرامش اون لحظه رو هزار بار با خودش مرور کرده.
-
قاصدک
جمعه 6 مهر 1397 03:44
آسمون سیاهه. ولی پر از نوره. نورای سفید ثابت و نورای قرمز متحرک. نور قرمزایی که حرکت میکنن رو دوست دارم. دارن میرن. منم یه روز سوار اینا میشم و میرم برای همیشه. آخه هیچی ارزش این همه دوری رو نداره. وقتایی که نفسم سخت میاد، میترسم نبینمتون دیگه....تنها ترسناکی مرگ اینه. وگرنه این همه تقلا نداره نبودن. اینکه نبینمتون...
-
هذیون
دوشنبه 2 مهر 1397 16:55
گفتن هیچی نمیشه، ولی شد. گفتن نه بابا مربوط نیست ، ولی بود؟ تنهایی و سردی هم داشت. چرا غوغا میشه تو سر آدم؟ چرا یهو همه چی عوض میشه؟ من نمیخوام. من قبلو میخوام. این پنجره خیلی خوشگله ولی پس چرا دلمو نمیبره دیگه. دوری خوبه؟ چرا آخه ؟ تو حرف میزدی و دل من تیکه تیکه میشد میریخت. حتا همین الان از مرورش قلبم یکی در...
-
تنهایی
پنجشنبه 29 شهریور 1397 07:23
-
ترس
دوشنبه 26 شهریور 1397 06:24
ترسیدهام مثل بینایی که در تاریکی شب در جنگلی ناشناخته شک به بینایی خویش دارد و به دنبال راهیست که نمیداند هست؟ و اگر هست در مسیر درستی از آن قدم برمیدارد یا نه! ترسیدهام مانند کسی که آرزوهایش مانده تا نوبتشان شوند و میترسد که نیاید زمانشان هرگز. الان که این جمله را نوشتم رفتم به قدیم. به خاطرات. به خوشگلیها. آره...
-
دوباره
شنبه 18 فروردین 1397 19:42
بعضی وقتا ترسناک میشه زندگی. یه چیزایی یه بار اتفاق میافته. مثل همین لحظه همین ساعت. مثل خیلی از اتفاقهای زندگی که سرسری و گذرا ازشون رد شدیم و به چی خواستیم برسیم؟ نمیدونم. انگار فقط با شتاب میخواستیم که رد بشیم. کاش بیشتر مکث میکردیم و درنگ. خیلی ترسناکه دیگه نمیتونی تجربهش کنی. بعد فکر کن اگه باخته باشی اون...
-
نگران
شنبه 18 فروردین 1397 19:35
دلم براتون تنگ شده. یه جوری که حس میکنم دیگه ممکنه نبینمتون. آخه نمیدونم کی دوباره میتونم بغلتون کنم. کی دوباره بی دغدغه میتونم مطمئن باشم که جدا نمیشیم از هم. دلم برای همه چی تنگ شده. این روزا بیشتر از همیشه چشامو میبندم و میام تو خونه. از در میام تو تجسمتون میکنم و تصورتون میکنم و غرق شادی میشم و بچه میشم....
-
شکسته
پنجشنبه 3 اسفند 1396 23:43
شکسته، شکسته است حتا اگر با طلا بند زده شود. وقتی شکست، یعنی جایی میان جانش چیزی باید باشد که نیست دیگر از جنس خودش. مثل کاسهی گل سرخی که افتاد و شکست و لب پر شد. حالا هر چقدر هم که جاهای خالی را با طلا پر کنی، سرخیش کمتر میشود و جاهای خالی نمایان تر و ترکها پررنگتر. مهم نیست الان چیست، مهم این است که چیزی که قبلا...
-
محکم باشیم
جمعه 13 بهمن 1396 22:28
محکم نگاهت میکنم محکم خیره میشم بهت محکم دستتو میگیرم محکم میبوسمت محکم میگم دوستت دارم محکم میگم بدون تو نمیشه محکم میگم دلم ضعف میره برات محکم خودمو برات لوس میکنم محکم بوت میکنم محکم تو دلم نشستی محکم ثانیهها رو بهت گره میزنم محکم آرزوت کردم و میکنم محکم نگاهمون میکنم و حظ میکنم از این همه هارمونی....
-
به مناسبت یک سالگی پیشرو
سهشنبه 14 شهریور 1396 17:00
یک سال است که تحقق یافتهایم، شانه به شانه هم چشم در چشم هم پا به پای هم دست در دست هم سایه به سایه هم نفس به نفس هم از رویا و آرزوبودن به واقعی بودن سرازیر شدهایم. برای اولین بار است که شیرینتر از رویاییم، و خواستنیتر از هر آرزویی. چنان در تمام لحظاتم تنیدهای که انگار از اول بودهای، جانان من،باش. همینقدر زیبا،...
-
فقط با تو عشقم
سهشنبه 6 تیر 1396 03:49
گرمی ملایم هوا صدای سینهسرخ پردهی در حال بادخوردن خونه زیبا و رنگی و جذاب عطرخوش غذای همسرپز دل خوش فکر آروم روزگار شیرین آرزوهای حقیقتیافته آرزوهای در صف واقعی شدن
-
خط رو خط افتاده، الو؟!
دوشنبه 22 خرداد 1396 18:23
گفت و گوهای من و ما به جایی نرسید برقص برقص به زیر بارون دل به دلت میدهم هر چه تو خواهی شود تو باشی من خوشم دلیل آرامشم تو بمان و با نگاهت با دلم تا ابد حرف بزن من از نبود تو پُر و به این کلافگی دچار خراب و مست و بی رمق، وبال کوچه ها شدم هی در تو شدم غرق تو انگار نه انگار من وحشی چشمان غزالی تو گشتم دوستم داری میدانم...
-
فاصله
پنجشنبه 10 فروردین 1396 02:43
غربت به فاصله نیست به نسبت هم نیست اصلا به خیلی چیزا نیست عوضش به خیلی چیزا هست! به خیلی چیزا! یکی از بدترین حسها اینه که چیزی رو داشته باشی و نداشته باشیش!. مثلا وطن داشته باشی و نداشته باشی. مثلا ... الان مونده ام چه کنم! روی چیزی که هست اما نیست نمیشه حساب کرد. میشه؟ اما زورچپون دارم حسابش میکنم از لحظه شروع و حتا...